

مناظره ی امروز فکر میکنم تکلیف خیلی ها رو مشخص کرد.
چند تا نکته ی کوتاه از نظر من :
* روحانی و عارف که بیش از پیش نشون دادند که هیچی از خودشون ندارند و فقط با نفی وضع موجود و سیاه نمایی اون از یک طرف و با چسبوندن خودشون به خاتمی و هاشمی(بقول غرضی عزیز) از طرف دیگه دنبال جذب رآی بودند.
*رضایی که فکر میکنه با کنار کشیدن از بحث های اصولگرا و اصلاح طلب خودش رو یه آدم فراجناحی نشون بده و از اون طرف با دم زدن از اقتصاد و هزار تومنی درآوردن و دائماً نالیدن از وضع موجود میتونه خودش رو منجی مردم نشون بده.جواب حداد بهش عالی بود:آقای رضایی یه طوری حرف میزنه که انگار فقط اون به فکر مردمه."
آقای رضایی بدجوری دنبال رای خاکستریه و خیلی از اصول خودش پایین اومده برای این رای ها
*از آقای ولایتی هم ممنونم.تکلیف خیلی از بچه مذهبی ها رو مشخص کرد.خیلی ها شک داشتند که بهش رای بدن یا نه ولی فکر میکنم بعد این مناظره و بیان مواضعش تو سیاست خارجی و اینکه معلوم شد سیاست ایشون هم همون سیاست سازشه و انتقاد های همراه با حرف های خلاف واقعش در مورد مذاکرات هسته ای نشون از رویکردش در مورد مقاومت بود.
*غرضی هم خیلی مرده (در این مناظره هم)
* درمورد قالیباف هم با وجود نقد هایی که به بعضی عقایدش دارم (که البته معتقدم بخاطر عدم آشنایی ش باشه ، نه از روی انحراف خط فکری ش) توی این مناظره اون رو تو خط انقلاب دیدم (البته در کل هم همینطوره).مثل رضایی و ولایتی نبود و وایساد جلوی هوچی گری های روحانی و مواضعش با یه کم اصلاح و تبصره و... قابل توجیهه.
* اما "مرد" های مناظره ی سیاسی امروز حداد و جلیلی بودند.انصافاً حرفاشون نه در دفاع خودشون و برای جلب توجه مخاطب و جذب رای ، که در دفاع از نظام و انقلاب بود.
شاید خیلی جاها با حرفاشون از رای های خاکستری خودشون هم می کاستند ولی چون انتخابات برای اون ها طریقیت نداره دفاع از آرمانها رو در مقابل اصلاح طلب ها از یک طرف و جلوی واداده های اصولگرا از طرف دیگه ، براشون مهمه ، انصافاً مردانه از مواضع مقاومت دفاع کردند.
از روی انصاف هم نگاه کنیم توی این دفاع از انقلاب جلیلی علمداری میکرد و همه ی هجمه ها چه از طرف اصلاح طلب ها ، چه از طرف واداده های اصولگرا به او بود و حداد هم در موضع دفاع از او بر می اومد.
در کل فکر میکنم اون هایی که گفتمان انقلاب براشون اولویت اوله توی انتخاب فرد اصلح ، توی این مناظره تکلیف شون مشخص شد.اما با توجه به اینکه خوش رقصی های عارف و روحانی و وحدت احتمالی اردوگاه اصلاح طلبی روی یکی از این دو نفر ، بر عزیزانی که هنوز میشه نام اصولگرا رو بر اون ها گذاشت واجبه که به وحدت برسند روی یک نفر.
بنده به شخصه که از ولایتی و رضایی ناامید شدم به کل ولی از دو عزیز حداد ، جلیلی انتظار دارم برای جلوگیری از انشقاق جریان حزب اللهی و بدنه ی اصولگرایی واقعی ، روی یک نفر به وحدت برسند.
جناب حداد که از ابتدا هم خیلی عزمش جزم نبود و به احتمال قوی با شناختی که از شخصیت انقلابی ایشون داریم ، در روزهای آتی ایشون در جهت تقویت گفتمان انقلاب کنار خواهند کشید.
از بین دو عزیز جلیلی و حداد هم باید دید انصافاً چه کسی نزدیک ترین گفتمان رو به انقلاب داره و بیشترین آشنایی و معرفت رو به مبانی دینی و انقلاب.
از نظر حقیر بهترین حالت در شرایط فعلی حمایت دکتر حداد از دکتر جلیلی و در واقع از گفتمان انقلابه.
در کل منظور این بود که برای حامیان گفتمان انقلاب (از نظر من) الان این دو عزیز مطرح هستند و بقولی الان فقط این دو گزینه روی میز ماست و به قول رفقای!!! 88 مون :
ما همه با هم هستیم...
- ۱ نظر
- ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۰۳




حاشیه ی آن مطالبی را می نگارم:
ذاکرات بدون پیش شرط مجبور کرد ولی با وقوع فتنه 88، دوباره کورسوی امید در دل دشمنان این کشور روشن و هرآنچه که در مذاکرات رشته شده بود پنبه شد و دشمنان هر آنچه که از فشار و تحریم در چنته داشتند حتی به قیمت اذیت خودشان، رو کردند تا شاید ایران را تسلیم نمایند، ولی با آرامش یافتن فضای سیاسی ایران بعد از فتنه 88، عملاً دوباره به میز مذاکره باز گذشتند و بازهم نتوانستند از مذاکرات شان به عنوان ابزاری در جهت تهدید و فشار استفاده کنند، عملکرد هیأت مذاکره کننده ی ایرانی در طول مذاکرات آنقدر خوب بود که از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تقدیر و تحسین قرار گرفت.
به پذیرش این مهم، ه
مواره برای ما ارزشمند و حتی تشویقی به اهیمت دادن به نماز بود، اصرار بر انجام کارهای شخصی مانند حمل چمدان و کیف شان که توسط خودشان انجام می شد حتی با وجود درصد بالای جانبازی نشان از عزت نفس، خشوع و بی آزاری این عزیز داشت، استفاده نکردن از امکانات ویژه حتی برای مهمترین مأموریت های کاری وقرار گرفتن در کنار مردم عادی در هنگام سفرها، نشان از روحیه تواضع و ساده زیستی ایشان داشت و ایجاد ننمودن هیچ حاشیه و یا تنشی چه با گفتار و چه با رفتار در حالی که برهم زننده ی آرامش هیأت مذاکره کنندگان غرب بود، نشان از بصیرت و ولایت مداری و اوج ایمان ایشان را در رحماءبینهم و اشداءعلی الکفار دارد.