ساتــر

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اصلاح طلبان» ثبت شده است



قبل از ظهر امروز در حالی خبر انصراف کاندیداتوری حداد عادل برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری منتشر شد که در طول دو روز پیش به خصوص بعد از سومین مناظره، نظر سنجی ها حکایت از رشد شاخص های وی برای رای آوری داشت. بدون شک مواضع شجاعانه حداد عادل در خصوص جریان نفاق و فتنه، که می توان آن را بخوبی در مستند تبلیغاتی وی و همچنین اعلام مواضعش در مناظرات دید؛ بیش از پیش وی را نزد نیروهای انقلابی و ارزشی محبوب ساخته بود؛ به گونه ای که شکی در بین بسیاری از اصولگریان بخوص طرفداران سعید جلیلی که مهم ترین ویژگی ریاست جمهوری را اصلح بودن می دانند ایجاد کرده بود. این موضوع برای آن ها بسیار سخت تر از ماندن در این راه بخصوص بعد از چهار سال فراز و نشیب ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بود و اکنون مرحله سخت امتحان آن ها برای نظام انتخاب بین دو راهی جلیلی و عادل شده می بود.

شاید اظهارات حداد عادل که کاملا منطبق بر گفتمان انقلاب و خط ناب اصولگرایی در کنار اعلام مواضع صریح و روشنگری هایش در مناظرات که در برابر دو کاندیدای اصلاح طلب مطرح می شد گواه خوبی مبنی بر انقلابی بودن و گفتمانی بودن این چهره می بود. همچنین آراء و نظارت وی در خصوص سیاست خارجی بخصوص آمریکا، فرهنگ و اقتصاد در کنار منش اخلاق مدارانه و آرام وی بیش از پیش وی را در چهار جوب یک فرد گفتمانی و انقلابی قرار می داد.




اما مناظرات آینه تمام نمای افکار و نظرات کاندیدا بود؛ شاید آنچه که بعد از سومین مناظره در محافل ارزشی، حداد عادل را بر سر زبان ها انداخت، آراء و نظرات بیش از حد نزدیک سعید جلیلی و حداد عادل بود؛ در مناظرات سعید جلیلی که  اکنون کاندیدای محبوب طیف گسترده ای از نیرو های ارزشی است در مناظرات یار و همراهی داشت که نظرات آن ها حول یک محور اصلی به نام گفتمان انقلاب متمرکز بود. دفاع از جلیلی در مقابل یکی از کاندید ها در سومین مناظره، و تایید نظر حداد عادل در خصوص سیاست خارجی و امریکا از سوی سعید جلیلی در حالی بود که در ان مناظره تمام کاندید ها به نظر حداد عادل نقد داشتند  و این  در حالی بود؛ که همه حداد عادل را متهم به شعار زدگی می کردند اما تنها سعید جلیل بود که در آن جمع سر خود به نشانه تایید تکان داد.



تمام این اتفاقات تنها منجر به اتخاذ یک نظر از سوی  طیف ارزشی و اصولگرا شد، بعد از مناظرات بسیاری  رقابت سعید جلیل و حداد عادل را یک اشتباه بزرگ که منجر به ضربه خوردن گفتمان انقلاب می دانستند و قائل به استعفای یکی از این دو فرد بودند.

حال اکنون باز دوباره حداد عادل، عادلانه و عاقلانه همان جور که در مجلس ششم و ایام فتنه از گفتمان انقلاب حمایت کرد و در صدد دفاع از آن در آمد، دوباره هرچند که تصمیمش به وی نفعی نمی رساند اما برای دفاع از خط اصیل و گفتمان انقلاب از رقابت در این دوره انتخابات ریاست جمهوری انصراف داد و این حرکت انقلابی نشان داد بیش از آنکه ائتلاف برای وی مهم باشد گفتمان انقلاب برای او با اولویت تر است.


  • حسین مقدم نیا


مناظره ی امروز فکر میکنم تکلیف خیلی ها رو مشخص کرد.
چند تا نکته ی کوتاه از نظر من :


* روحانی و عارف که بیش از پیش نشون دادند که هیچی از خودشون ندارند و فقط با نفی وضع موجود و سیاه نمایی اون از یک طرف و با چسبوندن خودشون به خاتمی و هاشمی(بقول غرضی عزیز) از طرف دیگه دنبال جذب رآی بودند.

*رضایی که فکر میکنه با کنار کشیدن از بحث های اصولگرا و اصلاح طلب خودش رو یه آدم فراجناحی نشون بده و از اون طرف با دم زدن از اقتصاد و هزار تومنی درآوردن و دائماً نالیدن از وضع موجود میتونه خودش رو منجی مردم نشون بده.جواب حداد بهش عالی بود:آقای رضایی یه طوری حرف میزنه که انگار فقط اون به فکر مردمه."
آقای رضایی بدجوری دنبال رای خاکستریه و خیلی از اصول خودش پایین اومده برای این رای ها

*از آقای ولایتی هم ممنونم.تکلیف خیلی از بچه مذهبی ها رو مشخص کرد.خیلی ها شک داشتند که بهش رای بدن یا نه ولی فکر میکنم بعد این مناظره و بیان مواضعش تو سیاست خارجی و اینکه معلوم شد سیاست ایشون هم همون سیاست سازشه و انتقاد های همراه با حرف های خلاف واقعش در مورد مذاکرات هسته ای نشون از رویکردش در مورد مقاومت بود.

*غرضی هم خیلی مرده (در این مناظره هم)

* درمورد قالیباف هم با وجود نقد هایی که به بعضی عقایدش دارم (که البته معتقدم بخاطر عدم آشنایی ش باشه ، نه از روی انحراف خط فکری ش) توی این مناظره اون رو تو خط انقلاب دیدم (البته در کل هم همینطوره).مثل رضایی و ولایتی نبود و وایساد جلوی هوچی گری های روحانی و مواضعش با یه کم اصلاح و تبصره و... قابل توجیهه.

* اما "مرد" های مناظره ی سیاسی امروز حداد و جلیلی بودند.انصافاً حرفاشون نه در دفاع خودشون و برای جلب توجه مخاطب و جذب رای ، که در دفاع از نظام و انقلاب بود.
شاید خیلی جاها با حرفاشون از رای های خاکستری خودشون هم می کاستند ولی چون انتخابات برای اون ها طریقیت نداره دفاع از آرمانها رو در مقابل اصلاح طلب ها از یک طرف و جلوی واداده های اصولگرا از طرف دیگه ، براشون مهمه ، انصافاً مردانه از مواضع مقاومت دفاع کردند.
از روی انصاف هم نگاه کنیم توی این دفاع از انقلاب جلیلی علمداری میکرد و همه ی هجمه ها چه از طرف اصلاح طلب ها ، چه از طرف واداده های اصولگرا به او بود و حداد هم در موضع دفاع از او بر می اومد.

در کل فکر میکنم اون هایی که گفتمان انقلاب براشون اولویت اوله توی انتخاب فرد اصلح ، توی این مناظره تکلیف شون مشخص شد.اما با توجه به اینکه خوش رقصی های عارف و روحانی و وحدت احتمالی اردوگاه اصلاح طلبی روی یکی از این دو نفر ، بر عزیزانی که هنوز میشه نام اصولگرا رو بر اون ها گذاشت واجبه که به وحدت برسند روی یک نفر.
بنده به شخصه که از ولایتی و رضایی ناامید شدم به کل ولی از دو عزیز حداد ، جلیلی انتظار دارم برای جلوگیری از انشقاق جریان حزب اللهی و بدنه ی اصولگرایی واقعی ، روی یک نفر به وحدت برسند.
جناب حداد که از ابتدا هم خیلی عزمش جزم نبود و به احتمال قوی با شناختی که از شخصیت انقلابی ایشون داریم ، در روزهای آتی ایشون در جهت تقویت گفتمان انقلاب کنار خواهند کشید.
از بین دو عزیز جلیلی و حداد هم باید دید انصافاً چه کسی نزدیک ترین گفتمان رو به انقلاب داره و بیشترین آشنایی و معرفت رو به مبانی دینی و انقلاب.
از نظر حقیر بهترین حالت در شرایط فعلی حمایت دکتر  حداد از دکتر جلیلی و در واقع از گفتمان انقلابه.


در کل منظور این بود که برای حامیان گفتمان انقلاب (از نظر من) الان این دو عزیز مطرح هستند و بقولی الان فقط این دو گزینه روی میز ماست و به قول رفقای!!! 88 مون :
ما همه با هم هستیم...




  • حسین مقدم نیا


هنوز خاطرات معاهده ننگین سعدآباد از اذهان عموم مردم پاک نشده است؛ هنوز یادآوری صحنه دیدار سید خندان اصلاحات با ژاک شیراک قلب ایرانیان را جریحه دار می کند؛ هنوز اشک های غرورآفرین دانشمندان ایرانی در هنگام فک پلمپ از تأسیسات هسته ای بعد از کنار رفتن حسن روحانی و تیمش، در یادهای ملت به یادگار مانده است و هنوز ...؛ با این حال مسئول مذاکره کننده هسته ای کشور در زمان زمامداری دگراندیشان سعی در وارونه جلوه دادن واقعیات و جایگزین کردن خدمات و خیانات سابق را دارد!

حسن روحانی دیشب در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه 2 سیما حاضر شد و سخن از رعایت «عدل» و «اعتدال» و «فراجناحی» بودن به میان آورد اما در ادامه سخنانش، تماماً عکس و نقیض ادعاهای خویش برخورد نمود.

وی در این گفتگوی 45 دقیقه ای با انتقاد شدید از دیپلماسی هسته ای اتخاذ شده در دولت های نهم و دهم گفت: «امروز دشمن پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت برده که ما باید پرونده را از شورای امنیت خارج کنیم، باید تلاش کنیم تا تحریم‌های ظالمانه برداشته شود، زیرا این سلطه‌طلبی آمریکاست و ظلم شورای امنیت سازمان ملل به ملت ایران را نشان می‌دهد.»

روحانی اما ترجیح داد که درباره سیاست های هسته ای جمهوری اسلامی که طی 8 سال اخیر همواره مورد تأکید و حمایت شخص مقام معظم رهبری نیز بوده است، سخن به میان نیاورد!

وی در ادامه با دفاع تمام قد از عملکرد هسته ای در دوران مسئولیت خویش اظهار داشت: «در بیانیه تهران قطعنامه این بود که همه چیز متوقف شود ولی ما اجازه ندادیم.»

در همین ارتباط نیز حسن روحانی ترجیح داد که در برابر مواردی همچون پلمپ بین المللی تأسیسات هسته ای نطنز اصفهان و نیز بیانیه مشترک تشکر سه کشور اروپایی از ایران به جهت تعلیق فعالیت های صلح آمیز هسته ای، سکوت اختیار کند!

این عضو مجمع تشخیص مصلحت، یکی از دستاورد ها و افتخارات خود در زمان مسئولیتش را اینگونه روایت می کند: «یکی از آن سه وزیر اروپایی (جک استراو) اعلام کرد که در تهران به ایران قول دادند که اجازه نمی‌دهند پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت برود البته قول‌های دیگری نیز دادند و گفتند که برای جلوگیری از ورود پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت از حق وتو استفاده می‌کنند.»!

این موضوع در حالی مطرح می شود که کشوری همچون انگلستان، چه در طول سالهای پیش از انقلاب و چه در سالیان پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی از کاربرد هیچگونه خدعه و نیرنگی در حق ایران و ایرانیان کوتاهی نورزیده است؛ با این حال چگونه ممکن است که شخصی همچون «جک استراو» بریتانیایی در جهت حفظ منافع ملی جمهوری اسلامی، با استفاده از حق وتو، در برابر متحد استراتژیک خود (آمریکا) بایستد!
جالب ترین بخش این گفتگو اما در پایان آن و زمانی رخ داد که حسن روحانی با نشان دادن کلید آهنی عریض و طویلی رو به دوربین مدعی شد که کلید عبور از تحریم ها و رفع مشکلات و موضوع هسته ای در دستان اوست!

این حرکت حسن روحانی، یاد و خاطر کارتون «میتی کومان» و جمله معروف «این است نشان مأمور مخصوص حاکم بزرگ میتی کومان؛ احترام بگذارید» را در دل ایرانیان زنده نمود و موجبات انبساط خاطر کودکان دیروز و بچه های امروز را فراهم آورد!

به نظر می رسد علی الحساب فقط یک جمله را می توان به جناب روحانی گفت و آن اینکه برادر بزرگوار! مردم اگرچه از برخی ناملایمات و تورم و... خسته اند اما فراموش کار نشده اند. آنان از همه چیز باخبرند و دقیقا می دانند چه کسانی لباس برای ملت قهرمان لباس خدمت به تن کردند و چه کسانی کمر خیانت بستند.

مردم می دانند که در چه برهه ای عزت ایرانی تا خدی زیرسوال رفت که رییس جمهور فرانسه حتی به خود افتخار نداد چند پله برای استقبال از میهمانش پایین آید.

مردم از همه چیز باخبرند و برای به کوچه گمراهی بردن آنها نیازی به قیل و قال و قلدری و گردنکشی نیست.
  • حسین مقدم نیا


با پایان یافتن زمان ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و ثبت نام جمع کثیری از رجال سیاسی شناخته شده٬ انتخابات وارد فاز جدیدی شد. ثبت نام دکتر جلیلی٬ هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی در ساعات و دقایق پایانی روز آخر ثبت نام٬ تحلیل ها و گمانه زنی ها را دچار تغییرات اساسی کرد. با نگاهی به اسامی افراد ثبت نام کرده و سوابق آنها می توان طیف ها و دسته بندی های خاصی را برای رقابت در عرصه ی انتخابات تعیین کرد. طیف اصولگرایان که با تعداد کاندیداهای بالقوه ی زیادی پا به عرصه ی انتخابات گذاشته بودند اکنون با سه نفر از ائتلاف 2 + 1 یعنی آقایان ولایتی٬‌حداد و قالیباف که هر سه ثبت نام کرده اند٬‌ دو نفر از ائتلاف 5 گانه یعنی آقایان ابوترابی فرد و متکی که به نظر می رسد از این ائتلاف جدا شده٬‌ دکتر لنکرانی از جبهه ی پایداری و دکتر زاکانی از جبهه جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و دکتر جلیلی فعلا به صورت مستقل و تعدادی از آقایان دیگر حضور دارند.


اصلاح طلبان که به دلیل فتنه ی 88 امسال کاندیدای شاخصی نداشتند با آقایان عارف٬ کواکبیان٬ شریعتمداری٬ روحانی٬‌ اصغر زاده٬‌ جهانگیری٬ مظاهری٬‌ پزشکیان و ... وارد عرصه شده اند و پس از تلاش های ناکامشان در به صحنه آوردن خاتمی رو به هاشمی آوردند و وی در آخرین لحظات ثبت نام کرد. هر چند که به نظر می رسد وی از مدت ها قبل قصد ورود به انتخابات را داشته و منتظر فرصتی برای منجی نمایی و آماده کردن اذهان طرفداران طیف اصلاح طلب بوده است. از شواهد امر پیداست که اکثریت قاطع کاندیداهای اصلاح طلب به نفع هاشمی کناره گیری خواهند نمود.


طیف سوم را نیز کاندیداهای دولتی تشکیل می دهند. اسفندیار رحیم مشایی٬ دکتر رحیمی و جوانفکر در این دسته قرار می گیرند و به نظر می رسد تایید و یا رد صلاحیت هر یک٬‌ انرژی طرفداران دولت را حول دیگر کاندیدا متمرکز کند.

تعدادی از نامزدها نیز به صورت مستقل در انتخابات شرکت کرده اند که از این بین دکتر محسن رضایی از بقیه شاخص تر است.

آنچه که از هم اکنون مشخص است کناره گیری بسیاری از ثبت نام کرده ها به نفع کاندیداهای شاخص طیف خود است. هر چند که افراد ثبت نام کرده ممکن است سبد رای چندان پرباری نداشته باشند٬‌ اما اعلام حمایت آنها از یک کاندیدا یک بازی روانی و رسانه ای را روی ذهن مردم پیاده کرده و القای اقبال به کاندیدای خاص می کند. همچنین با توجه به بازی های رسانه ای اخیر و نمودن وضعیت بحرانی در کشور٬ اعلام حمایت کاندیداهای کنار کشیده از یک کاندیدای خاص به منظور منجی نمایی او و القای انتخاب او به عنوان تنها راه نجات کشور از بحران خواهد بود. همه ی کاندیداهای کنار کشیده نیز هدایت ستادهای انتخاباتی کاندیدای خاص را به عهده خواهند گرفت.

اما به نظر می رسد اصولگرایان که تا کنون از ضعف اصلاح طلبان آسوده بوده و کاندیداهای متعددی را روانه ی میدان رقابت کرده بودند اکنون با ورود هاشمی و جمع شدن اصلاح طلبان پیرامون او به طور جدی تری به ائتلاف و انتخاب یک نماینده از بین خود بیاندیشند و با توجه به اینکه آنها به صالح مقبول بیش از اصلح اعتقاد دارند ممکن است فردی را که در نظرسنجی ها بیشترین اقبال را داشته باشد به عنوان نماینده ی اصولگرایی به میدان رقابت فرستاده و دیگران به حمایت از او بپردازند.


اما قصه ی جبهه ی پایداری با سایر اصولگرایان فرق می کند. این جبهه معتقد است که اصلح باید برای انتخابات معرفی شود و مقبولیت و رای آوری او در درجه ی اول قرار ندارد بلکه ولایت مداری و تخصص مهم تر می باشد. بر این اساس با توجه به شاخصه های مورد نظر٬ این جبهه پس از آنکه نتوانست دکتر جلیلی و مهندس فتاح را مجاب به نامزدی کند دکتر لنکرانی را مامور به انجام این وظیفه کرد و حال که در آخرین ساعات دکتر جلیلی کاندیدای ریاست جمهوری شده اند٬ باید دید این جبهه چه تصمیمی را اتخاذ خواهد نمود و با توجه به اینکه دکتر لنکرانی رقابت درون گفتمانی را مناسب نمی داند از بین این دو کاندیدا کدامیک به عنوان کاندیدای گفتمان انقلابی انتخاب خواهد شد.



به نظر می رسد با توجه به اصلحیت٬‌ مقبولیت و جامعیت دکتر جلیلی٬ ائتلافی بین جبهه ی پایداری٬‌ ایشان و  زاکانی صورت پذیرد. البته دکتر جلیلی پتانسیل جمع آوری سایر اصولگرایان در حول خود را نیز دارد. البته اگر کاندیداهای دیگری مانند قالیباف و متکی با این موضوع کنار بیایند.

دکتر رضایی نیز به نظر می رسد که مشی مستقل خود را تا پایان حفظ کرده و با برنامه ها و نظرات منحصر به فرد خود در انتخابات شرکت کند. با توجه به کاروانی که در هنگام ثبت نام ایشان به صورت خودجوش به همراهشان به راه افتاده بود٬ ممکن است ایشان در تحلیل هایشان بیش از تعداد آرای سال 84 برای خود متصور بوده و خود را یک رقیب قدرتمند در انتخابات امسال بدانند.


با نگاهی به دسته بندی های فوق می توان همچنان قدرتمند ترین طیف حاضر در انتخابات را طیف اصولگرایان دانست هر چند که رقابت بین دکتر رضایی٬‌هاشمی و اصلاح طلبان٬ و طیف دولت در نیز برای حضور در مرحله ی دوم انتخابات٬ که بسیار محتمل است٬ بسیار فشرده است. به هر حال چند روز باقیمانده تا انتخابات بسیار حساس و تعیین کننده است. شورای نگهبان با تایید یا رد صلاحیت کاندیداها٬‌ کاندیداها با ائتلاف های جدید و اعلام حمایت ها٬‌ نامزدها با ارائه ی برنامه ها و سخنرانی ها٬‌ ستادهای انتخاباتی با تبلیغات و ... می توانند تغییر دهنده ی اقبال مردم به کاندیداهای نهایی باشند.

به هر حال آنچه که مهم است برگزاری یک انتخابات پرشور٬‌ پر حضور٬ آرام و انتخاب بهترین فرد برای پستی است که 4 سال تمام زمام دار سکان اجرایی کشور را در اختیار خواهد داشت. در این بین انتخاب مردم هر چه باشد قابل احترام بوده و باید با تمکین همه ی کاندیداها همراه باشد و این حق مردم است. اما وظیفه ای نیز بر عهده ی مردم قرار دارد و آن رقم زدن یک حماسه ی سیاسی و انتخاب اصلح از میان جمع کثیر کاندیداهاست.



  • حسین مقدم نیا